نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 946 )
ســوره 15 : حجـــر ( مـکّــی ـ 99 آیه دارد ـ جزء چهــاردهم ـ صفحه 262 )
( قسمــت دهـــــم )
بـزرگتــرین نعمـت
( جزء چهارد هــم صفحــه 264 آیه 47 )
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ نَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ
تفسیـــر لفظـــی :
و آنچه کینه [و شائبه هاى نفسانى] در سینه هاى آنان است برکنیم ،
برادرانه بر تخت هایى روبروى یکدیگر نشسته اند
تفسیر ادبی و عرفانی :
خداونــــد تبـــارک و تعالـــی ، ساختــــن کعبــــه ،
و پــاک نگه داشتن آن از پلیـــدی ها را ،
به ابراهیـــم خلیــل (ع) واگذاشت ،
و دلِ مصطفی (ص) را در حال طفولیت ،شستن ،
و از غیـــر حقّ پاک نگه داشتن را به جبرئیــــل واگذاشت ،
باز نوبت به گنـــــاه کارانِ امّت که رسیــــد ؛
تولّــــــی آن را خــــــــــود کــــــــرد ،
و طهــــــارت آن را خــــــــود داد !
و فــــرمــــــــــود :
ما کینــه و غِــلّ و غِش را از دل های آنان بیرون آوردیم !
نه بدان گونه که از پیغمبران پیشی و بیشی داشتـه باشنـد !
بلکه از این رو که با ضعیفـــــــان مدارات بیشتـــــــــر کنند ،
و چون خداوند نخواست که عیبِ عاصیان را با فرشتگان نماید ؛
تولّی آن را خود کرد ! تا عیب آنان را فقط خود داند !
بزرگ است خـــــدائی که تا این درجـــــــه ،
نسبت به بندگانِ گنـــاه کارِ خود رؤف و مهربان است !
یک نکتــه ظریـــف !
در این آیت خـــداونـــــــد فرمود :
کینه و دشمنی را از سینـه هـای آنان برکندیم !
و نفرمــــــــود از دل هـــــــای آنـــــــان !
چون دل مؤمـــن به دست خــداونـــــــد است ،
و پیـــــوستـــــه جــــــــــای شهـــــــــود ،
و جای اُنس و قرب و حضور است ،
و هرگز آن صفــــات در چنین دل هایی جـای نگیـــرد !
معنــای غِــلّ از نگاه علامه طباطبائی (ره) :
( غِـــلّ ) به معنای کینـه و عداوت و خشــــم درونی است و از بزرگتـــــرین ناملایماتی است که آدمی را مکدر می سازد و عیش او را منقص مینماید ،
به همین جهت اگر خدای تعالی انسان را به گونه ای قرار دهد که از رفتار و اقوال ناپسند دیگران به تنگ نیاید و ناراحت نشود بزرگترین نعمت را به او ارزانی داشته و باعث دوام و طیب عیش او می گردد .
و عبارت (تَجری مِن تَحتِهِم ...) کنـایــه از آن است که صاحبـــــان ایمـــــــان و اعمــــــــــال صالــــــــح در قیامت در قصرهای رفیع و عالی مسکن می گیرند
و این که به آنان نسبت حمـــــــد داده است که در آنجا شکر خـــدا را به جا می آورند و می گویند اگر خدا ما را رهنمون نشده بود ما هرگز به این نعمـــات راه نمی یافتیم ،( الحمدلله الذی هدینا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدینا الله ) دلالت دارد بر این که خداونــــد آنان را برای خود خالــــــــص کرده ، یعنی به درجه ای رسیده اند که هیچ اعتقاد باطل و هیچ عمل زشت و ناپسندی ندارند ،
همچنان که در سوره واقعــه در توصیف آنان می فرماید: ( لایسمعون فیها لغوا و لا تأثیما ، الا قیلا سلاماسلاما ) ، ( درآنجا هیچ سخن بیهوده و ناروایی نشنوند مگر گفتار سلام ، سلام ) ،
بنابراین تنها چنین کسانی هستند که شایستگی حمد نمودن خدا را دارند ، چون توصیف و تمجید خدای متعال امری نیست که هر کس از عهده آن برآید ،
همچنان که در جای دیگر فرموده : (سبحان الله عما یصفون الا عباد الله المخلصین ) ، (منزه است خدا از آنچه وصف می کنند جز آن چه که بندگان خالص او بگویند) ، و آنها در گفتارشان اشاره نمودند به این که هدایت اختصاص به خدای متعال دارد و انسان هیچ قدرت و استقلالی از خود ندارد و خداوند قائم بر همه اعمالی است که نفوس مرتکب می شوند .
و در ادامه ، در اعتـــــراف به صِــــدق وعـــــد الهی که از زبان انبیاء برای آنها گفته شده بود از روی شکر و امتنان گفتند : به تحقیق انبیاء خدا که نزد ما آمدند از روی حق برانگیخته شده بودند و گفتارشان به حق بود ،
و این اعتــــراف و سایر اعترافاتی که در روز قیــــــــامت از طرف خداوند ، از مؤمـــــن و کافـــــر اخذ می شود خود نشانه ظهور قهّـــاریت ربوبیت اوست
و اعتـــــــــــــراف بهشتیـــــان ، شکــــر وامتنــــــــان ،
و اعتـــــــــراف دوزخیـان ، اقرار به اتمام حجت پروردگار است .
برگرفتـه از تفسیر المیزان : مرحوم علامه طباطبائی (ره)
السلام علیک یا مولای یا اباصالح المهدی
این جمعه هم گذشت و نیامدید آقـــا !
شاید ما همچنـــــان سرگــــــرم دنیـــا و زنـــــدگی خویشیــم
ولی هر روزه برای تعجیل در ظهـــــــــور مبارکتــــــان
دعــــای فــــــرج بر لب داریـــــــم
موضوع :